تراز تجاری کشور در واقع نشاندهندهی وضعیت تعامل اقتصاد ما با خارج از ایران است. وقتی ارزش صادرات ما بیش از ارزش واردات ما باشد، میتوان گفت دخل از خرج بیشتر است، اما اگر به عکس باشد، باید به ضربالمثل «چو دخلت نیست، خرج آهستهتر کن» عمل کنیم! اکنون، اما وضعیت به چه صورت است؟! آخرین آمارهای گمرک جمهوری اسلامی ایران از صادرات و واردات نشان میدهد تراز تجازی ما بدون نفت (و البته با احتساب میعانات گازی) منفی است. ارزش واردات کشور در یازده ماهه نخست سال ۱۴۰۱ برابر با ۵۳.۷ میلیارد دلار بود. این در حالی است که ارزش صادراتمان به ۴۸.۸ میلیارد دلار رسید. به عبارت دیگر تراز تجاری بدون نفتمان ۴.۱ میلیارد دلار منفی است. البته صادراتمان به نسبت مدت مشابه سال قبل، ۱۲.۲ درصد افزایش یافت و وارداتمان نیز به نسبت همان مدت مشابه در سال قبل، با ۱۵.۳ درصد افزایش رو به رو بود. اگر وزنی به ماجرا نگاه کنیم نیز صادرات و واردات گمرکی به ترتیب برابر با ۱۱۱.۳ و ۳۳.۶ میلیون تن بود که نسبت به دورهی مشابه سال قبل به ترتیب، ۱.۲ و ۸.۶ کاهش را نشان میدهد. این اعداد به ما چه میگویند؟!
نخست باید در نظر داشته باشیم که تراز تجاری ما منفی است. یعنی در سطح کلان خرجمان بیش از دخلمان است. همچنین وقتی به شرکای مهم تجاریمان نگاه میکنیم نیز میبینیم که بر اساس آمارهای گمرک، ایران در مقایسه با هر 5 کشور (یعنی چین، ترکیه، امارات، آلمان و روسیه که 5 کشور مهم طرف معامله ایران هستند) تراز تجاری منفی دارد. البته وضعیت آنقدرها هم بد نیست. مثلاً عراق دومین کشوری است که ایران به آن بیشترین صادرات را داشته که رقم آن یک میلیارد و 228 میلیون دلار برآورد شده است. در مورد عراق برخلاف چین تراز تجاری به نفع ایران مثبت است. نکتهی مهم آنکه ما به چین نفت صادر میکنیم اما صادرات ما به عراق، غیر نفتی است. بنابراین عراق برای اقتصاد ما از جایگاه و اهمیت ویژهای برخوردار است. با این وجود، اخیراً حجتا... عبدالملکی -دبیر شورای عالی مناطق آزاد- از مثبت شدن تراز تجاری در مناطق آزاد خبر داده است. با این حال بسیاری از کارشناسان معتقدند این آمار صحیح نیست و منتظر انتشار آمارهای رسمی هستند. چرا که تا کنون سه دبیر شورای عالی مناطق آزاد، چنین خبری را دادهاند. مضاف بر اینکه معمولاً وضعیت مناطق آزاد -که تبدیل به دروازهی واردات شدهاند- از وضعیت مجموع تراز تجاری کشور بهتر نیست.
وقتی ارزش تراز تجاری را با وزن آن مقایسه میکنیم، میبینیم کفه به شدت به سمت صادرات ایران سنگینی میکند؛ یعنی با وجود اینکه بیش از سه برابر وزن آنچه وارد میکنیم، محصول صادر میکنیم اما باز هم ارزش دلاری وارداتمان بیش از صادراتمان است. این نشان میدهد ما عمدتاً خام فروشی میکنیم و از آن سو، محصولات صنایع با تکنولوژی بالا را وارد میکنیم. بدیهی است که برای تحقق توسعه، این وضعیت باید معکوس شود. یعنی ما باید بتوانیم محصولات خام و نیمهخام را با قیمت ارزان وارد کرده و پس از فراوری با تکنولوژی دانشبنیان و تبدیل کردن آنها به محصولات با ارزش افزودهی بالا، به سایر کشورها صادر کنیم تا بتوانیم با ارزآوری هر چه بیشتر، پروژههای بزرگ توسعهی کشور را تامین مالی کنیم؛ از بهبود کیفیت پالایشگاهها گرفته تا تکمیل کریدورهای شرق به غرب و شمال به جنوب و بهبود وضعیت ناوگان هوایی و ریلی کشور. با وجود اینکه تراز تجاری ما تعریفی ندارد (البته نسبت به سنوات گذشته وضع بهتری پیدا کرده است)، برخی ادعا میکنند تراز تجاری با نفت ما مثبت است. یعنی اگر درآمد حاصل از صادرات نفت را به ارزش صادرات اضافه کنیم و از واردات کسر کنیم، رقم مثبت میشود.
طبعاً با توجه به رشد صادرات نفت ما در دولت سیزدهم (دو برابر شدن از ابتدای دولت تا کنون)، بهنظر میرسد این پیشبینی برای سال گذشته کاملاً صحیح باشد. اما افرادی که چنین نکتهای را ذکر میکنند، در واقع دارند مقدمهچینی میکنند تا بگویند که پس دولت باید ارز حاصل از صادرات ما را تماماً با قیمت ارزان به واردات تخصیص دهد تا تورم را مهار کند. این پیشنهاد سم مهلکی برای اقتصاد است. چرا که درآمد نفت، درآمد بین نسلی است و باید صرف سرمایهگذاری برای رشد و توسعه بشود. اگر با ارزانفروشی ارز حاصل از آن، دنبال این باشیم که همهی این درآمد را همین امروز بخوریم و برود، به نسلهای بعدی و البته به آرمان پیشرفت این کشور جفا کردهایم. مضاف بر اینکه همان هدف این افراد -یعنی تثبیت نرخ ارز برای مهار تورم- نیز محقق نمیشود. چرا که بهگفتهی پورابراهیمی -رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس- که به درستی اشاره کرده است، بانک مرکزی در سالهای گذشته ۲۸۵ میلیارد دلار ارزپاشی کرده اما قیمت دلار کاهش نیافته است!
ارسال نظرات